نیایشنیایش، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره

تک فرشته ما

رفتن به آبشار دره گاهان

1391/8/30 9:14
نویسنده : مامان
387 بازدید
اشتراک گذاری

با سلام به همه دوستهای مهربونمقلب

بچه های عزیز روزهای اول سال همین طور میگذره و من روز به روز بزرگتر و شیطونتر میشم. از وقتی که چهار دست و پا راه افتادم هرجا که دلم میخواد میرم و دیگه اصلا دوست ندارم که یه جا بشینم.

١٥/١/٩١ هم دومین دندونم را در آوردم و حالا دیگه دو تا دندون از پایین دارم.

دوستهای خوبم چون هوا تو یزد بعد از عید دیگه گرم میشه معمولا بیشتر مردم جمعه ها و روزهای تعطیل میرن اطراف شهر که هوا کمی خنک تره. ما هم تصمیم گرفتیم ٦/٢/٩١ که تعطیله بریم آبشار دره گاهان.

قرار بود صبح ساعت ٧ بریم که چون من هنوز خواب بودم بابا جون و مامان جون و عمه وحیده و عمه فاطی زودتر رفتند و من و بابایی و مامانی ساعت ٨ رفتیم. من که هنوز خواب بودم تو ماشین با بسته شدن صدای در بیدار شدم و با تعجب نگاه میکردم. بچه ها ما اونروز فقط برای صبحانه اونجا بودیم و بعد از خوردن صبحانه رفتیم بالا تا کنار آبشار من که خیلی بهم خوش میگذشت چون تو بغل باباجون بودم و خستگی نمی فهمیدم. کنار آبشار چون آب میپاشید هوا سردتربود.کلی از من عکس گرفتن که براتون میذارم تا ببینید.

 تو بغل بابا جون عزیزم

باباجونم خیلی دوستون دارم

کنار آبشار خیلی قشنگه

خمیازه کشیدن

خیلی خوش میگذره

کمی خسته شدم

آب بازی کردن عروسکهام

خواب رفتن تو ماشین موقع برگشتن

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)