نیایشنیایش، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

تک فرشته ما

قد کشیدن

1392/2/6 14:10
نویسنده : مامان
422 بازدید
اشتراک گذاری

با سلام به همه دوست های مهربونم قلبماچ

دوست های گلم چه لذتی داره وقتی می فهمی که دیگه بزرگ شدی؟؟؟

وقتی که راحت می تونی دستت را دراز کنی به چیزی که دلت می خواد برداری و باهاش بازی کنی. البته بعضی مواقع به دنبالش یه خرابکاری هم به جا میذاری.

من که همیشه نگاه می کردم به وسایل های روی میز آشپزخونه و می خواستم بردارم نمی تونستم حالا دیگه راحت پاهام را بلند می کنم و قد می کشم و هر چی که دلم می خواد را برمی دارم. دیروز که مامانی داشت غذا درست میکرد منم رفته بودم پشت میز و مشغول دست کاری به وسایل بودم. وقتی که مامانی متوجه شد که نمک پاش را برداشتم. اومد پیشم که بهم بگه نباید به اینا دست بزنم اخه یکی از اون نمک پاش ها توش فلفل هست و مامانی می ترسید که یهو بخورم و دهنم بسوزه. منم بدون معطلی دو تا نمک پاش ها را از حولم پرت کردم رو زمین که یکیش لب پر شد.  

بله اینه که ما بچه ها روز به روز که بزرگتر میشیم خسارات زیادی هم به بابایی وارد می کنیم. چون بابا ها مجبورند به جای چیزهایی که ما کوچولوها خراب میکنیم را بخرند.

حالا عکس هام را ببینید...

niniweblog.com

دراز کشیدن کنار میز

کم کم بلند میشم

یا علی میگم تا بلند بشم

برداشتن نمک پاش

بررسی کردن

حالا اون یکی

دارم ناز می کنم

حالا دوتاش باهم

بازی با جارو دستی

تازه آوازم می خونم

برداشتن گل ها

به مامانی هم تعارف می کنم

نشستن جلوی گاز با غزل

اینم قفس فنچ ها که بابایی برام خریده

خوابیدن رو غزل

بوسیدن غزلم

نگاه کردن با الک

الک را کلاه کردم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مانلی مادر باران
8 اردیبهشت 92 19:38
به به نیایش گل که قد کشیده و بزرگتر شده حالا دیگه مامان باید بگه امان


مرسی خاله جون
مامان سویل
11 اردیبهشت 92 9:28
واییییییییییی چه عکسای خوشجلی انداختین دلم رفتتتتتتتتتت
عزیزم نتمون قطع بود بخاطر اون نمیتونستم بیام الانم با مکافات اومدم


مرسی خاله جون. چشاتون خوشجله.