شیرین کاری های نیایشم در طول 18 ماهگی
با سلام به همه دوستهای مهربونم
دوست های گلم تو این یک ماه ( 18 ماهگی ) کارهای زیادی انجام دادم که چند تا از با مزه هاشو برای شما می نویسم...
یه روز صبح عمه فاطی رفته بود بیرون و منو و مامانی هم بالا بودیم که دیدیم عمه اومد بالا و یه کارتون تو دستش هست. وقتی کارتون را گذاشت رو زمین دیدم که دو تا جوجه توشه که با دیدنشون داد میزدم: جیک جیک
با اینکه خیلی دوسشون داشتم ولی ازشون می ترسیدم. اصرار می کردم که عمه از کارتون بیاره ببیرون و وقتی که از کارتون میاورد بیرون جوجه ها میدوییدن طرف من و من هم گریه می کردم و می گفتم: پا پا و خودمو مینداختم تو بغل مامانی. وقتی صداشون را میشنیدم که از پایین میاد به مامانی می گفتم:بغل بغل و اشاره به پنجره پاسیو می کردم که ببینمشون.خلاصه خیلی با مزه بودن.
از اینکه میگم بودن برای اینه که یک هفته بیشتر دووم نیاوردن و مردن.
حالا چند تا عکس از منو و جوجه ها را ببینید...
دیگه براتون بگم که یه روز عصر هم مامانی داشت تلویزیون میدید و منم هی کنترل را بر میداشتم و میزدم کانال دیگه ای. وقتی مامانی دید که نمی تونه برنامشو ببینه دستهای منو کرد تو شلوارم و زندونیم کرد که دیگه نتونم کنترل را بردارم.
اینم چند تا عکس از این شیرین کاریم...
بله دوست های عزیزم دیگه براتون بگم از اینکه مامانی لباسهای شسته شده رو میزاره رو میز اتو که هر وقت تونست اونارو اتو کنه و منم میرم همشونو میریزم رو زمین و می خوام که بپوشم.
و براتون بگم از اینکه عاشق مجله و جدول های مامانی هستم و وقتی مامانی می خواد جدول حل کنه میرم خودکار را ازش میگیرم و میگم: جه جش یعنی برام چش چش دو ابرو بکش. با اینکه مامانی برام دفتر نقاشی و مداد رنگی خریده ولی دوست دارم جدول مامانی را خط خطی کنم.
وقتی غذا می خورم ارگم را میذارم تو بغلم و خم میشم روش و با شکمم دگمه هاشو فشار میدم و آهنگ میزنم.