نیایشنیایش، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

تک فرشته ما

نیایش جونم با خرس و عروسکش

1391/12/1 16:26
نویسنده : مامان
451 بازدید
اشتراک گذاری

با سلام به همه دوستهای مهربونم قلبماچ 

دوستهای عزیزم یه دو هفته ای هست که مامانی کمی سرش شلوغ شده و کمتر میتونه بیاد پیش شما دوستهای گلم و از کارها و شیطونی های من براتون بنویسه.

راستش تو تولدم یه عروسک و یه خرس خیلی بزرگ برام کادو آوردن که از عروسکه خیلی خوشم اومده بود و همون روز اول پاهاشو کندم. و اسمش گذاشتم غزل و همش هر کاری که می خوام بکنم به مامانی میگم که غزلم همون کارو بکنه. مثلا موقع غذا خوردن اشاره به دهن غزل می کنم و میگم که اونم بخوره و حتی بعضی وقت ها خودم زور زورکی نون می کنم تو دهنش.وقتی تو شیشم آب یا چایی می خورم کمی تهش جا میذارم و میریزم تو دهن غزل و خوشحال از اینکه بهش دارم آب میدم و تا مامانی بفهمه کل لباس غزل را خیس می کنم. وقتی می خوام بخوابم حتما باید غزل رو بغل کنم و باهاش بخوابم. تازه بعضی وقت ها به مامانی پاهای غزل را نشون میدم و هی میگم:پاااااا پاااااا

به غزل هم میگم : دزل

راستش مامانی چند بار پاها و دستاشو دوخت ولی بازم در آوردم.

حالا عکس های من با غزل جونم را نگاه کنید...niniweblog.com   

niniweblog.com            

لالایی کردن با غزل

خیلی دوسش دارم

حتما باید چادر هم بکشم رومون

لالایی کردن

اینم غزل جونم

موقع کارتون دیدن هم غزل پیشمه

ریختن همه اسباب بازیهام

niniweblog.com

حالا بهتون بگم از خرسه: روز های اولی که برام کادو آورده بودن اصلا طرفش نمی رفتم و ازش می ترسیدم تا اینکه هفته پیش عمه از اتاقم آوردش و بهم گفت که ببین من با خرسی بازی میکنم تو هم بیا بخواب رو شکم خرسی و نازش کن که دیگه کم کم رفتم طرفش و حالا با اونم دوست شدم. niniweblog.com

با خرسی تلویزیون میبینم

نشستن با خرسی

حالا دوسش دارم

بینیشو نشون میدم

بازی با خرسی

می خوام بوسش کنم

niniweblog.com

دوست های گلم مامانی دوباره برام دست و پاهای غزل را درست کرده....

خوشحالم

خیلی دوسش دارم

کلاهشو دوست ندارم

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

عمه
2 اسفند 91 10:14
نفس عمه تو جونمی فدات شمبزرگ شدی قشنگم