اولین شهر بازی رفتن
با سلام به همه دوستهای مهربونم دوست های گلم برای اولین بار رفتم شهر بازی نمی دونید که چقدر ذوق کرده بودم؟ تو کل دو سه ساعتی که تو پارک بودم را فقط می خندیدم. خیلی خوشم اومده بود. ولی وقتی با بابایی سوار قطار شدم خیلی دور زد که دیگه آخرش خسته شده بودم و همش به بابایی می گفتم: مامانی مامانی وقتی از قطار پیاده شدم کمی رنگم پریده بود که مامانی ترسید نکنه طوریم بشه؟؟ ولی با این همه بازم اشاره به بقیه ی وسایل بازی می کردم و میدوییدم به طرفشون. مامانی کلی ازم عکس و فیلم گرفته که برای شما هم میذارم تا ببینید... ...
نویسنده :
مامان
17:31