نیایشنیایش، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

تک فرشته ما

بازی با رنگ

1393/5/21 17:29
نویسنده : مامان
2,089 بازدید
اشتراک گذاری

با سلام به همه دوستهای مهربونم بوسمحبت

بچه های عزیز میدونم که شما هم مثل من به بازی کردن با انواع رنگ و وسیله هاش علاقه دارید.

من هر وقت میخوام با مامانی یا بابایی برم حموم اول می پرسم که میخوایم خودمونو خرگوش کنیم؟؟؟

آخه همیشه با رنگ انگشتی صورت خودمو رنگ می کنم و مثلا خرگوش میشم.

پس حالا با من بیایید تا عکس های رنگ بازی کردنم را بهتون نشون بدم...

نقاشی کشیدن با رنگ انگشتی در حمام

دوست دارم همه ی بدنم را رنگ کنم

مامانم را می ترسونم

عجب کیفی داره

از سمت راست:غزل،علیرضا،درسا،مبینا و نیایش گل

دارم لاک میزنم

خیلی حرفه ای با قلم مو کار میکنم

تو فکر یه خلاقیت جدیدم

نقاشی کردن با رنگ گواش

چی بکشم ؟؟؟؟؟؟؟؟

علاقه شدیدی به رنگ آبی دارم

دستم قشنگ شده؟؟؟؟؟؟

نقاشی کردن روی بادکنک

به هم زدن نقاشی و قاطی کردن رنگ

این عکس آدم هم خودم هستم که مامانی روی روزنامه در آورده و چون اصرار میکردم که چرا چشم و دهان نداره مامانی از هنر نقاشیش استفاده کرده و چشم و ابرو براش کشیده.زبان

نقاشی کردن با مداد شمعی

عکس خودم و بابایی و مامانی را کشیدم!!!

با این نگاهم واسه مامانم دلبری میکنم...

خیلی نقاشی کردن دوست دارم

 

 

پسندها (3)

نظرات (9)

مامان و بابا
21 مرداد 93 17:56
سلام فرشته جون منم حديث جونم تازه وبلاگ باز كردم به من هم سر بزن.
مامان
پاسخ
سلام حدیث جون. چشم حتما...
هییبا
22 مرداد 93 10:40
سلام علیکم ، وااااااااااااااااااااااااای چیکار کردن این بچه های شیطون ، آشپزخونته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟سکته کردم
مامان
پاسخ
علیک سلام. چه کنیم دیگه... عزیزم سکته نکن عادت کن.
هییبا
23 مرداد 93 12:28
زود قضاوت نکنید : ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻨﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺴﺮ۲۵ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺩﺭ ﻗﻄﺎﺭ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ،ﻗﻄﺎﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩ.ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺷﺮﻭﻉ ﺣﺮﮐﺖ ﻗﻄﺎﺭ ﭘﺴﺮ۲۵ ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﻮﺭ ﻭ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺷﺪ.ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺮﮐﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﻟﻤﺲ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ،ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ ﺩﺭﺧﺖ ﻫﺎ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﭘﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﺗﺤﺴﯿﻦ ﮐﺮﺩ. ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﭘﺪﺭ ﻭ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﮐﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﯾﮏ ﮐﻮﺩﮎ۵ﺳﺎﻟﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ،ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺎ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ،ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ،ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﻭ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﺑﺎ ﻗﻄﺎﺭ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻥ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻟﺴﻮﺯﯼ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ.ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ. ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﭼﮑﯿﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ.ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺑﺎﺭﺩ.ﺁﺏ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﭼﮑﯿﺪ. ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﻃﺎﻗﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:ﭼﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺪﺍﻭﺍﯼ ﭘﺴﺮﺗﺎﻥ ﺑﻪ ﭘﺰﺷﮏ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﮔﻔﺖ:ﻣﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻻﻥ ﺍﺯ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﯾﻢ.ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭘﺴﺮﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺒﯿﻨﺪ…
هییبا
23 مرداد 93 12:29
- می توانی کارهای بزرگ انجام دهی اما نباید هرگز فراموش کنی که دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می کند . اسم این دست خداست .با او همراه شو! - گاهی باید از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی . این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار ، نوکش تیزتر می شود . پس بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی . - مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه از پاک کن استفاده کنیم . بدان که تصیح یک کار خطا ،شکست نیست . در واقع برای اینکه خودت را در مسیر درست نگهداری مهم است. - چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست ، زغالی اهمیت دارد که داخل چوب است . پس همیشه مراقبت درونت باش چه خبر است . - مداد همیشه اثری از خود به جا می گذارد . بدان هر کار در زندگی ات می کنی ردی به جا می گذارد و سعی کن نسبت به هر کاری می کنی هوشیار باشی و بدانی چه می کنی
هییبا
23 مرداد 93 12:31
آهنگری بود که با وجود رنج های متعدد و بیماری اش عمیقاً به خدا عشق می ورزید. روزی یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت از او پرسید: تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیب می کند دوست داشته باشی؟ آهنگر، سر به زیر آورد و گفت: وقتی می خواهم وسیله ای آهنی بسازم یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم. سپس آن را روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواهم درآید. اگر به صورت دلخواهم درآمد، می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود. اگر نه، آن را کنار می گذارم. همین موضوع باعث شده است که همیشه به درگاه خداوند دعا کنم که خدایا! مرا در کوره های رنج قرار ده، اما کنار نگذار.
هییبا
23 مرداد 93 12:38
آیییییییییییییییییییییییییی امان از بیکاری . حوصلم سر رفت .کجااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااییییییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من شیر میخواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام .
هییبا
23 مرداد 93 12:39
خانمی روز جشن ارش کت شلوار میپوشه، نانی هم لباس عروس بپوشه موقع اومدن ما، اول اونارو بفرستین جلو .
مامان
پاسخ
ایشالله عزیزم. چشم حتما. به سلامتی و خوشی ایشالله...
عمه
6 شهریور 93 15:29
سلام عزیز دل عمه الهی فدات شم امروز 6 شهریور تولد عزیز دل عمه هست قشنگ دلم تولدت مبارک ایشالا صد و بیست ساله بشی گل عمه یه عالمه میبوسمت دلم واست یه ذره شده الهی فدات بشم عاشقتم
مامان
پاسخ
سلام عمه جونم. مرسی عزیزم منم شمارو خیلی دوست دارم. بوس بوس
مامان عاطفه
8 آبان 93 9:54